to drive a nail, to spike, to hammer a nail, to nail
to drive a nail
to spike
to hammer a nail
to nail
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تلاش کرد به دیوار میخ بکوبد اما چکش از دستش سر خورد.
He tried to drive a nail into the wall, but the hammer slipped from his hand.
او نتوانست میخ را راست بکوبد.
She couldn't drive a nail straight.
کلمهی «میخ کوبیدن» در زبان انگلیسی به to hammer a nail یا بهصورت خلاصه to nail ترجمه میشود.
میخ کوبیدن در معنای عینی به عمل قراردادن یک میخ در سطحی مانند چوب، دیوار یا سازهای دیگر با استفاده از یک ابزار ضربهای (معمولاً چکش) گفته میشود؛ هدف اصلی این عمل ایجاد اتصالی مکانیکی و پایدار میان دو یا چند قطعه است. این فرایند ساده اما دقیق، در کارهای ساختمانی، نجاری، تعمیرات و نصب اثاثیه نقش بنیادی دارد و کیفیت و دوام اتصال تا حد زیادی به نحوهی صحیح کوبیدن میخ بستگی دارد.
از منظر فنی، میخ کوبیدن نیازمند انتخاب میخ مناسب (از نظر طول، قطر و جنس) و ابزار متناسب است. میخهای متفاوت برای کاربردهای گوناگون طراحی شدهاند — برخی برای چوبکاری نرم، برخی برای سازههای باربر و برخی هم دارای روکش یا آلیاژهای مقاوم در برابر خوردگیاند. همینطور زاویهی ورود میخ، شدت و جهت ضربهی چکش و آمادهسازی سطح (مانند پیشسوراخ کردن در چوبهای سخت) همگی در حصول یک اتصال محکم، جلوگیری از ترک خوردگی مواد و افزایش ایمنی اثرگذارند. رعایت نکات ایمنی هنگام میخ کوبیدن نیز حیاتی است؛ استفاده از عینک محافظ، دستکش مناسب و توجه به محل قرارگیری دست، از خطرات برخورد چکش یا پرتاب تراشهها جلوگیری میکند.
در کارگاهها و صنعت ساختوساز، میخ کوبیدن نقش اساسی در فرایند تولید و مونتاژ دارد. بسیاری از عناصر سازهای و دکوراتیو با آرایشهای میخی به یکدیگر متصل میشوند و سرعت، هزینه و سهولت اجرای این روش در مقایسه با برخی روشهای دیگر، آن را محبوب ساخته است. با این حال، در مواردی که بارهای بزرگ یا تغییرات محیطی (مانند رطوبت یا انبساط حرارتی) وجود دارد، نیاز است از پیچ، پرچ یا اتصالهای مکانیکی پیشرفتهتر استفاده شود تا از افتادن یا شکست اتصال جلوگیری شود. بنابراین انتخاب میخ و روش اتصال باید با توجه به شرایط کاربردی و استانداردهای مهندسی صورت گیرد.
علاوه بر کاربرد عینی، «میخ کوبیدن» در زبان محاورهای و ادبی به معانی مجازی متعددی نیز به کار میرود. این عبارت میتواند دلالت بر «ثبت نهایی»، «سخت و ثابت کردن چیزی» یا «پایان دادن قطعی به بحث/مسأله» داشته باشد؛ برای مثال وقتی گفته میشود «با این مدرک حرفش رو میخ کوب کرد»، منظور این است که با ارائهی مدرک قاطع، موضوعی برای همیشه تعیین و بسته شده است. همچنین در برخی گویشها «میخ کوبیدن» به معنای «صحتسنجی قطعی» یا «گرفتن اعتراف/رأی قاطع» نیز استعمال میشود، که نشان از ظرفیت استعاری این عبارت در انتقال مفهوم ثبات و قطعیت دارد.
از منظر فرهنگی و هنری، عمل میخ کوبیدن و تصویر آن در نمادپردازیهای مختلف نیز حضور دارد؛ نجاری و کار با میخ در بسیاری از فرهنگها نمادی از کارِ دستی، استقامت و خلق ملموس است. در ادبیات تصویری و سینما، صدای ضربههای چکش و تصویر میخ کوبیده شده میتوانند بیانگر پیشرفت کار، پایانِ بخشی از مسیر یا حتی تنش و خشونت باشند—بسته به سیاق روایت. میتوان گفت «میخ کوبیدن» واژهای چندلایه است که هم مصداق فنی و حرفهایِ روشن دارد و هم در زبان و فرهنگ بهعنوان استعارهای قدرتمند برای بیان استحکام، قاطعیت و انجام نهایی کاری نقشآفرینی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میخ کوبیدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میخ کوبیدن