(sexually) pure, immaculate, chaste
تس دختر نجیب و جوانی بود
Tess was a chaste young girl
از دخترها انتظار میرفت که تا زمان ازدواج نجیب بمانند
Girls were expected to remain chaste until marriage
aristocratic, gentlemanly, patrician, gentle, decent, nobly born, from a good family
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او اسب نجیبی است که هرگز راکبش را نمیاندازد
He is a gentle horse that never cast his rider
آرتور شخص بسیار نجیب و مهربانی بود
Arthur was a very gentle, caring person
noble gas, rare gas, inert gas
نئون، آرگون، کریپتون، زنون و رادون گازهای نجیب هستند
They are the noble gases: neon, argon, krypton, xenon, and radon
هلیوم گاز نجیب است؟
is Helium a noble gas?
faithful
virtuous
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نجیب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نجیب