pure, immaculate, clean
مرگ پایانی نقی و زیبا برای این شور عظیم است.
Death is the only pure, beautiful conclusion of a great passion.
رقص او شعری نقی است.
Her dancing is pure poetry.
(masculine proper noun) Naghee
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نقی و علی طناب را میکشند.
Naghee and Ali are pulling the rope.
بالاخره نقی او را متقاعد کرد که پیشنهاد ازدواج را قبول کند.
Eventually Naghee persuaded her to accept an offer of marriage.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نقی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نقی