زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

نیم‌تنه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / nimtane /

پوشاک jacket, short coat, vest

لباس کوتاه

او نیم‌تنه‌ای چرم پوشید که او را شیک نشان می‌داد.

He wore a leather jacket that made him look stylish.

نیم‌تنه‌ی او برای هوای ملایم بسیار مناسب بود.

His short coat was perfect for the mild weather.

اسم
فونتیک فارسی / nimtane /

torso, trunk

نیمی از بدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

هنرمند نیم‌تنه‌ی زیبایی از یک زن را نقاشی کرد.

The artist painted a beautiful torso of a woman.

مجسمه نیم‌تنه‌ای عضلانی را به نمایش گذاشت.

The sculpture displayed a muscular trunk.

صفت
فونتیک فارسی / nimtane /

half-length

وابسته به نیمی از بدن

او لباس نیم‌تنه‌ای پوشید که اندامش را زیبا نشان می‌داد.

She wore a half-length dress that flattered her figure.

او ژاکتی نیم‌تنه پوشید که او را راحت نگه داشت.

He wore a half-length jacket that kept him comfortable.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نیم‌تنه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نیم‌تنه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نیم‌تنه

لغات نزدیک نیم‌تنه

پیشنهاد بهبود معانی