فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

همنشین به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

hamneshin

one sitting with another, companion, associate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد همنشین

  1. مترادف:
    جلیس دوست رفیق صحابه قرین محشور مصاحب مصاحب معاشر مقترن ملازم مونس ندیم همدم هم‌صحبت همقران همکلام یار

ارجاع به لغت همنشین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همنشین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همنشین

لغات نزدیک همنشین

پیشنهاد بهبود معانی