امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پاره کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دریدن، شکافتن، از هم گسیختن، بریدن

فونتیک فارسی

paare kardan
فعل متعدی
to cut, to shred, to tear, to tatter, to slit, to devour, to rend, to incise, to rip

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- او کاغذ را پاره کرد و آن را به سطل زباله انداخت.

- He tore the paper and threw it in the garbage.

- باد شدید پرچم را پاره خواهد کرد.

- The strong wind will tear the flag.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پاره کردن

  1. مترادف:
    جردادن دریدن شکافتن قطع کردن گسستن گسیختن

ارجاع به لغت پاره کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاره کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پاره کردن

لغات نزدیک پاره کردن

پیشنهاد بهبود معانی