آخرین به‌روزرسانی:

پرستیدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عبادت کردن

فونتیک فارسی

parastidan
فعل متعدی

to worship, to adore, to admire, to love, to praise, to idolize, to deify, to glorify

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

بسیاری از مردم ستاره‌های موردعلاقه‌ی خود را می‌پرستند.

Many people worship their favorite celebrities.

او در دعاهایش زیبایی طبیعت را می‌پرستد.

She praises the beauty of nature in her prayers.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پرستیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرستیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرستیدن

لغات نزدیک پرستیدن

پیشنهاد بهبود معانی