غذا و آشپزی prosciutto
prosciutto
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها پروشوتو را بههمراه نان تازه در مهمانی سرو کردند.
They served prosciutto with fresh bread at the party.
او پروشوتو را قبلاز اینکه آن را بپزد دور مارچوبه پیچید.
She wrapped the prosciutto around the asparagus before baking.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پروشوتو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پروشوتو