شکل نوشتاری دیگر این لغت: پرچمدار
standard-bearer
standard-bearer
پرچمدار با افتخار جلوی نمایش رفت.
The standard-bearer marched proudly at the front of the parade.
این ورزشکار جوان در طول مسابقات قهرمانی بهعنوان پرچمدار تیمش ظاهر شد.
The young athlete emerged as the standard-bearer for her team during the championship.
مجازی leader, pioneer
leader
pioneer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این کنفرانس یک پرجمدار مشهور در صنعت را معرفی کرد.
The conference featured a renowned leader in the industry.
او پرچمدار در فناوری انرژیهای تجدیدپذیر بود.
She was a pioneer in renewable energy technology.
گیاهشناسی staminate
staminate
گلهای پرچمدار در اوایل بهار شکوفا شدند.
The staminate flowers bloomed early in the spring.
هر گیاه پرچمدار بوی منحصربهفردی تولید میکرد که زنبورها را جذب میکرد.
Each staminate produced a unique scent that attracted bees.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرچمدار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرچمدار