stepson
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بسیار به دستاوردهای پسراندرش افتخار میکند.
She is very proud of her stepson’s achievements.
پسراندر از ملاقات با خانوادهی جدیدش هیجانزده بود.
The stepson was excited to meet his new family.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پسراندر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پسراندر