پشت گوش انداختن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • اهمال کردن
  • فونتیک فارسی

    poshte goosh andaakhtan
  • فعل لازم
    to procrastinate, to stall, to dally
    • - پشت گوش نیانداز و همین حالا مطالعه برای امتحاناتت را شروع کن.

    • - Don't procrastinate, start studying for your exams now.
    • - او می‌دانست که باید درس خواندن را شروع کند اما دائما پشت گوش می‌انداخت.

    • - He knew he needed to start studying, but he continued to procrastinate.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک پشت گوش انداختن

پیشنهاد و بهبود معانی