فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پلشت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پلید، چرکین، ناپاک

فونتیک فارسی

palasht
صفت

ادبی dirty, messy, septic, foul, impure

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

نمی‌توانم چیزی را روی این میز پلشت پیدا کنم.

I can't find anything on this messy desk.

چگونه اینقدر پلشت شدی؟

How did you get so dirty?

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پلشت

  1. مترادف:
    پلید چرکین چرک عفونی قذر لچر ناپاک نجس
    متضاد:
    پاک
  1. مترادف:
    نکبتی

ارجاع به لغت پلشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پلشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پلشت

لغات نزدیک پلشت

پیشنهاد بهبود معانی