آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پوشیدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / pooshidan /

to wear, to put on, to dress, to slip into, to attire, to clothe, to don, to cover, to be clad in

to wear

to put on

to dress

to slip into

to attire

to clothe

to don

to cover

to be clad in

جامه بر تن کردن

از پوشیدن لباس‌های دست‌دوم خواهر بزرگترش بیزار بود.

She was sick of wearing her older sister's cast-offs.

بومیان از طرز لباس پوشیدن ما خوششان نمی‌آمد.

The natives frowned upon the way we dressed.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

چیزی برای پوشیدن ندارد.

She doesn't have a thing to wear.

پوشیدن لباس قرمز در مراسم سوگواری مرسوم نیست.

It is unconventional to wear red in funeral ceremonies.

لباس پوشیدن (تن کردن)

to put on clothes

فعل متعدی
فونتیک فارسی / pooshidan /

پوشاک to hide, to conceal, to cover up

to hide

to conceal

to cover up

نهفتن، پنهان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او از کلاه برای پوشیدن سر کچلش استفاده کرد.

He used a hat to conceal his bald head.

وقتی ترفیع نگرفت تلاش کرد احساس ناامیدی‌اش را بپوشد.

She tried to hide her disappointment when she didn't get the promotion.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پوشیدن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
دربر کردن ملبس شدن
متضاد:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت پوشیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پوشیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پوشیدن

لغات نزدیک پوشیدن

پیشنهاد بهبود معانی