تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- از پوشیدن لباسهای دستدوم خواهر بزرگترش بیزار بود.
- بومیان از طرز لباس پوشیدن ما خوششان نمیآمد.
- چیزی برای پوشیدن ندارد.
- پوشیدن لباس قرمز در مراسم سوگواری مرسوم نیست.
- لباس پوشیدن (تن کردن)
- او از کلاه برای پوشیدن سر کچلش استفاده کرد.
- وقتی ترفیع نگرفت تلاش کرد احساس ناامیدیاش را بپوشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پوشیدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پوشیدن