monetary, financial, money, pecuniary, fiscal, numismatic, nummary, nummular
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اشکالات پولی او را به ستوه آورده بود.
He was dunned by monetary troubles.
مسائل پولی
pecuniary problems
هدیهی پولی از یک شخص زنده به شخص دیگر
an inter vivos monetary gift
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پولی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پولی