آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پولی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / pooli /

monetary, financial, money, pecuniary, fiscal, numismatic, nummary, nummular

monetary

financial

money

pecuniary

fiscal

numismatic

nummary

nummular

وابسته به پول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

اشکالات پولی او را به ستوه آورده بود.

He was dunned by monetary troubles.

مسائل پولی

pecuniary problems

نمونه‌جمله‌های بیشتر

هدیه‌ی پولی از یک شخص زنده به شخص دیگر

an inter vivos monetary gift

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پولی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پولی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پولی

لغات نزدیک پولی

پیشنهاد بهبود معانی