پیاده سازی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • اجرا، به‌کارگیری
  • فونتیک فارسی

    piyaadesaazi
  • اسم
    implementation
    • - پیاده‌سازی سیاست‌های جدید بهره‌وری شرکت را بسیار افزایش داده است.

    • - The implementation of new policies has greatly improved the company's productivity.
    • - موفقیت کمپین بازاریابی شرکت حاصل پیاده‌سازی کارامد استراتژی‌های شبکه‌های اجتماعی بود.

    • - The success of the company's marketing campaign was due to the efficient implementation of social media strategies.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد و بهبود معانی