با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

چخماق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

(اسلحه‌شناسی) آلتی آهنین در تفنگ برای انفجار

فونتیک فارسی

chakhmaagh
اسم
cock, hammer (of a gun)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- چخماق شکسته سلاح گرم را برای استفاده ناامن کرد.

- A broken hammer rendered the firearm unsafe to use.

- چخماق تفنگ را با صدایی لذت‌بخش عقب کشید.

- He pulled the cock of the gun back with a satisfying click.
سنگ آتشزنه

فونتیک فارسی

chokhmaagh
اسم
steet for striking a light, flint, pyrite

- زمین‌شناس یک ذخیره‌ی بزرگ سنگ چخماق را در کوه‌ها کشف کرد.

- The geologist discovered a large pyrite deposit in the mountains.

- او به‌طرز ماهرانه‌ای با استفاده از یک تکه سنگ چخماق یک چاقو ساخت.

- He expertly crafted a knife using a chunk of flint.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چخماق

ارجاع به لغت چخماق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چخماق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چخماق

لغات نزدیک چخماق

پیشنهاد بهبود معانی