جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی و نمونهجمله
مترادف و متضاد
ژولیدگی به انگلیسی
آخرین بهروزرسانی:
دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
درهم و برهم بودن موی سر، نامرتب بودن جامه
فونتیک فارسی
zhoolidegi
اسم
being unkempt or tousled, being uncombed, dishevelment, untidiness, frowziness
- ژولیدگی سر و وضع آن گدای پیر
- the disheveled state of that old beggar
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد ژولیدگی
آشفتگی، پریشی، شوریدگی
لغات نزدیک ژولیدگی
-
ژوری معلق
-
ژوزف استالین
-
ژوکر
-
ژول
-
ژولی
- ژولیدگی
-
ژولیدگی طناب
-
ژولیدگی گیسو
-
ژولیدن
-
ژولیدن ریسمان
-
ژولیدن گیسو
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری