being unkempt or tousled, being uncombed, dishevelment, untidiness, frowziness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ژولیدگی سر و وضع آن گدای پیر
the disheveled state of that old beggar
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ژولیدگی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ژولیدگی