فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کشاورزی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • زراعت
  • فونتیک فارسی

    keshaavarzi
  • اسم
    agriculture, tilling, farming, cultivation, agrarian, tillage, agronomy
    • - او از کشاورزی نوین اطلاع نداشت.

    • - He was not acquainted with modern farming.
    • - این اختراع در کشاورزی کاربردهای بسیار خواهد داشت.

    • - This invention will have many applications in agriculture.
  • وابسته به زرع
  • فونتیک فارسی

    keshaavarzi
  • صفت
    agricultural
    • - طرحی برای فزون‌سازی فرآوری کشاورزی

    • - a project to boost agricultural production
    • - مهندس کشاورزی

    • - an agricultural engineer
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کشاورزی

ارجاع به لغت کشاورزی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کشاورزی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کشاورزی

پیشنهاد بهبود معانی