آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کله به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kalle /

عامیانه کالبدشناسی skull, pate, bean, nob, nut, block, upstairs, noggin, noddle, dome, sconce, cephal

skull

pate

bean

nob

nut

block

upstairs

noggin

noddle

dome

sconce

cephal

سر

او کله‌اش را به لبه‌ی در کوبید.

He bumped his skull against the door frame.

کله‌اش براق و طاس بود و نور را منعکس می‌کرد.

His pate was shiny and bald, reflecting the light.

اسم
فونتیک فارسی / kalle /

مجازی brain(s), intellect, intelligence

brain

intellect

intelligence

مخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کله‌ی او سریع‌تر از اکثر مردم کار می‌کند.

His brain works faster than most people's.

کله‌ی او در دستاوردهای تحصیلی‌اش مشخص بود.

Her intelligence shone through in her academic achievements.

اسم
فونتیک فارسی / kalle /

head

head

سر چارپایان

گاو کله‌اش را تکان داد تا مگس‌ها را دور کند.

The cow shook its head to brush away the flies.

سگ کله‌اش را به پای صاحبش زد تا توجه او را جلب کند.

The dog nudged its head against its owner's leg for attention.

اسم
فونتیک فارسی / kalle /

عامیانه top, summit, peak

top

summit

peak

بالاترین قسمت چیزی

کله‌ی درخت در باد تکان می‌خورد.

The top of the tree was swaying in the wind.

کله‌ی آتشفشان معمولاً با برف پوشیده شده است.

The peak of the volcano is often covered in snow.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کله

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت کله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کله

لغات نزدیک کله

پیشنهاد بهبود معانی