آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

کمبود به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kambood /

shortage, deficit, lack, scarcity, failure, shortfall, inadequacy, want, dearth, defect, shortcoming, insufficiency, dificiency, demerit, poverty

shortage

deficit

lack

scarcity

failure

shortfall

inadequacy

want

dearth

defect

shortcoming

insufficiency

dificiency

demerit

poverty

کمی، کاستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کمبود کارگر

a shortage of labor

به‌دلیل کمبود بودجه طرح از بین رفت.

The project died because of a lack of funds.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کمبود

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
بس‌بود

ارجاع به لغت کمبود

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کمبود» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کمبود

لغات نزدیک کمبود

پیشنهاد بهبود معانی