امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کودکانه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بچگانه

فونتیک فارسی

koodakaane
صفت قید
childish, infantile, juvenile, baby, child-like

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- او سیمایی کودکانه داشت.

- She had a childish face.

- تلاش‌های کودکانه

- infantile attempts

- شور و شعف کودکانه

- childish abandon
غیرمنطقی

فونتیک فارسی

koodakaane
صفت قید
مجازی juvenile, childish, jejune, irrational

- تو باید این نگرانی‌های کودکانه را از سر بیرون کنی!

- You must dismiss such childish anxieties!

- تو بایستی خودت را از شر این افکار کودکانه آزاد کنی.

- You must rid yourself of these childish thoughts.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کودکانه

  1. مترادف:
    بچگانه طفلانه کودک‌وار کودک‌وش

ارجاع به لغت کودکانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کودکانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کودکانه

لغات نزدیک کودکانه

پیشنهاد بهبود معانی