فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کوسه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ماهی شکارگر دارای دندان‌های تیز

فونتیک فارسی

koose
اسم

shark

کوسه با فک‌های باز به سوی شناگر حرکت کرد.

The shark moved toward the swimmer, jaws agape.

سپس کوسه ماهی‌ها آغاز کردند به حرکات سریع و زدن سر خود به ته قایق ما

then the sharks began to move fast and butt the bottom of our boat

مرد بدون ریش و سبیل

فونتیک فارسی

koose
صفت

scraggly, thin-bearded, pertaining to one whose beard is sparse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

ریش کوسه

a scraggly beard

هرکی به فکر خویشه، کوسه به فکر ریشه

each person desires what he is devoid of

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوسه

  1. مترادف:
    بی‌ریش کم‌ریش
  1. مترادف:
    ماهی نون

ارجاع به لغت کوسه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوسه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوسه

لغات نزدیک کوسه

پیشنهاد بهبود معانی