فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

گرسنه به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

goro(e)sne

hungry (person)

بسیار

عامیانه peckish

گیاه‌شناسی tare

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گرسنه

  1. مترادف:
    جایع گشنه ناشتا
    متضاد:
    سیر
  1. مترادف:
    قحطی‌زده

سوال‌های رایج گرسنه

گرسنه به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «گرسنه» در زبان انگلیسی به hungry ترجمه می‌شود.

گرسنه بودن به حالتی گفته می‌شود که بدن نیاز به غذا دارد و این نیاز را از طریق علائمی مثل ضعف، خالی بودن معده، کاهش انرژی یا تمرکز، و در موارد شدید، سردرد یا بی‌حوصلگی نشان می‌دهد. این احساس ناشی از کاهش سطح قند خون و مواد مغذی در بدن است که معمولاً بعد از چند ساعت غذا نخوردن به‌وجود می‌آید.

گرسنگی یک نیاز طبیعی و حیاتی است که نقش مهمی در بقا دارد. مغز، به‌ویژه بخشی به‌نام هیپوتالاموس، وظیفه تنظیم احساس گرسنگی را بر عهده دارد. وقتی سطح انرژی بدن پایین می‌آید، سیگنال‌هایی به مغز ارسال می‌شود و فرد احساس نیاز به خوردن پیدا می‌کند. البته احساس گرسنگی همیشه فقط فیزیکی نیست؛ گاهی اوقات افراد به دلیل شرایط روحی، استرس یا حتی عادت به غذا خوردن در یک ساعت خاص، احساس گرسنگی می‌کنند حتی اگر بدن واقعاً نیاز به غذا نداشته باشد.

در سطح اجتماعی و جهانی، گرسنگی می‌تواند به معنای کمبود مزمن غذا در جوامع یا کشورهایی باشد که با فقر، جنگ یا خشکسالی روبه‌رو هستند. در این حالت، گرسنگی از یک احساس موقت به یک بحران انسانی تبدیل می‌شود که بر سلامت، رشد و کیفیت زندگی تأثیر جدی می‌گذارد.

ارجاع به لغت گرسنه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گرسنه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گرسنه

لغات نزدیک گرسنه

پیشنهاد بهبود معانی