fasting, hungry, before breakfast, (on an) empty stomach
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تا ظهر ناشتا میماند.
He goes hungry until noon.
باید این دارو را ناشتا بخوری.
You must take this medicine before you eat in the morning.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناشتا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناشتا