با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

یک در میان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • یکی نه یکی
  • فونتیک فارسی

    yekdarmiyaan
  • قید
    every other, alternate, alternatively, every second, alternately, alternative, alternating
    • - نواره‌های یک در میان سفید و قرمز

    • - alternate stripes of white and red
    • - کیک یک در میان از لایه‌های شکلات و وانیل درست شده بود.

    • - The cake had alternate layers of chocolate and vanilla.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت یک در میان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یک در میان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/یک در میان

لغات نزدیک یک در میان

پیشنهاد بهبود معانی