فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Acidify

əˈsɪdɪfaɪ əˈsɪdɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    acidified
  • شکل سوم:

    acidified
  • سوم‌شخص مفرد:

    acidifies
  • وجه وصفی حال:

    acidifying

معنی

adverb
اسید کردن، ترش کردن، حامض کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acidify

  1. verb turn acidic
    Synonyms:
    sour acidulate acetify chlorinate hydrate hydrogenate hydroxylate isomerize phosphatize polymerize alkalize
    Antonyms:
    alkalize
  1. noun
    Synonyms:
    sulfate carbonate nitrate sulfonate borate

ارجاع به لغت acidify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acidify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acidify

لغات نزدیک acidify

پیشنهاد بهبود معانی