فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Adoptive

əˈdɑːptɪv əˈdɒptɪv

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پذیرنده، فرزندپذیر

The adoptive parents were overjoyed when they finally brought their new child home.

والدین فرزندپذیر از اینکه بالاخره فرزند جدیدشان را به خانه برده بودند، بسیار خوشحال بودند.

The adoptive father proudly watched as his child graduated from college.

پدر فرزندپذیر باافتخار پسرش را که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شد، نگاه کرد.

adjective

انتخابی، اقتباسی، برگزیده، منتخب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

his adoptive country

کشوری که به عنوان وطن اختیار کرده بود

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adoptive

  1. adjective acquired as your own by free choice
    Synonyms:
    adopted
  1. adjective of parents and children; related by adoption
    Antonyms:
    biological native

ارجاع به لغت adoptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adoptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adoptive

لغات نزدیک adoptive

پیشنهاد بهبود معانی