پذیرنده، فرزندپذیر
The adoptive parents were overjoyed when they finally brought their new child home.
والدین فرزندپذیر از اینکه بالاخره فرزند جدیدشان را به خانه برده بودند، بسیار خوشحال بودند.
The adoptive father proudly watched as his child graduated from college.
پدر فرزندپذیر باافتخار پسرش را که از دانشگاه فارغالتحصیل میشد، نگاه کرد.
انتخابی، اقتباسی، برگزیده، منتخب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
his adoptive country
کشوری که به عنوان وطن اختیار کرده بود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adoptive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adoptive