بهطور قابلتوجه، بهطور محسوس، بهطور چشمگیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Profits have grown appreciably over the last four years.
میزان سود در چهار سال گذشته به طور قابلتوجهی افزایش یافته است.
This monitor is appreciably better than the old one.
این مانیتور بهطور محسوسی بهتر از مانیتور قدیمی است.
The temperature dropped appreciably overnight.
دمای هوا در طول شب بهطور چشمگیری کاهش یافت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appreciably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appreciably