پشت سر هم، بهطور پیوسته، یکنفس، بیوقفه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She talked for nearly an hour at a stretch.
او تقریباً یک ساعت یکنفس حرف زد.
He watched three movies at a stretch last night.
او دیشب سه فیلم را پشت سر هم تماشا کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «at a stretch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/at-a-stretch