فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Atomic

əˈtɑːmɪk əˈtɒmɪk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

هسته‌ای، ذره‌ای، مربوط به جوهر فرد، ریز، اتمی

adjective

اتمی، تجزیه ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an atomic submarine

زیردریایی اتمی

atomic warfare

جنگ اتمی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

atomic oxygen

اکسیژنی که به صورت اتم بوده و تشکیل ملکول نداده است. (اکسیژن آزاد)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد atomic

  1. adjective tiny
    Synonyms:
    minute tiny diminutive microscopic fragmentary granular
  1. adjective nuclear
    Synonyms:
    atom-powered thermonuclear fissionable

Collocations

atomic power plant

نیروگاه اتمی

atomic scientist

دانشمند علوم اتمی

atomic weapon

جنگ‌افزار اتمی

ارجاع به لغت atomic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «atomic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/atomic

لغات نزدیک atomic

پیشنهاد بهبود معانی