فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Backdoor

ˈbækdɔːr ˈbækdɔː

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پنهانی، غیرقانونی، غیرمجاز، پشت پرده، مخفیانه

He reached his goal through backdoor politics.

او از طریق زد و بندهای سیاسی به هدف خود رسید.

a backdoor diplomatic solution

راه‌حل سیاسی مخفیانه

noun countable

در پشتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

This house does not have a backdoor.

این خانه در پشتی ندارد.

I came in through the backdoor.

از در پشتی آمدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backdoor

  1. noun back entrance
    Synonyms:
    side door back way back stairs means of entry trap door trapdoor postern postern door escape hatch indirect access secret exit wormhole secretive or illicit method

ارجاع به لغت backdoor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backdoor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backdoor

لغات نزدیک backdoor

پیشنهاد بهبود معانی