پنهانی، غیرقانونی، غیرمجاز، پشت پرده، مخفیانه
He reached his goal through backdoor politics.
او از طریق زد و بندهای سیاسی به هدف خود رسید.
a backdoor diplomatic solution
راهحل سیاسی مخفیانه
در پشتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This house does not have a backdoor.
این خانه در پشتی ندارد.
I came in through the backdoor.
از در پشتی آمدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «backdoor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backdoor