ورزش ورزش توپی، ورزش یا بازی با توپ، توپبازی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
My husband was watching the ball game on TV.
شوهرم در حال تماشای ورزش توپی بود.
Baseball is a ball game.
بیسبال ورزشی توپی است.
وضعیت، شرایط، موقعیت (و چیزهای مرتبط با آن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This is a different ball game.
وضعیت عوض شده است.
They were in a new ball game.
آنها در وضعیتی جدید بودند.
وضعیت یا موقعیت کاملاً تازه (که نیاز به راه حلهای تازه دارد)
(عامیانه) عامل یا رویداد سرنوشتساز، اصل کار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ball game» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ball-game