آخرین به‌روزرسانی:

Birth Defect

ˈbɜːrθ ˌdiːfekt ˈbɜːθ ˌdiːfekt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

بیماری یا کاستی یا عیبی که از بدو تولد وجود دارد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Some birth defects are linked to smoking during pregnancy.

برخی از عیوب مادرزادی در اثر استعمال دخانیات به وجود می‌آیند.

to improve the health of babies by preventing birth defects and premature birth

افزایش سلامت کودکان با جلوگیری از بیماری‌های مادرزادی و زایمان زودرس

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد birth defect

  1. noun congenital abnormality
    Synonyms:
    abnormality disability deformity congenital defect congenital anomaly congenital malformation mutation

ارجاع به لغت birth defect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «birth defect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/birth-defects

لغات نزدیک birth defect

پیشنهاد بهبود معانی