فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blind Side

ˈblaɪndˈsaɪd blaɪndsaɪd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

غافلگیر کردن، غافلگیرانه ضربه زدن

I was blindsided by his suggestion.

پیشنهادش غافلگیرم کرد.

He was hit on his blind side.

از نقطه کورش ضربه خورد.

noun countable

نقطه کور، کورسو، طرفی که نمی‌توان دید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He kept coming from my blind side.

او دائما از نقطه کور من حمله کرد.

Maybe we can catch them on their blind side.

شاید بتوانیم آنها را در نقطه کورشان گیر بی‌اندازیم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blind side

  1. noun unguarded side
    Synonyms:
    weak side blind spot
  1. verb attack by surprise
    Synonyms:
    catch unaware hit unexpectedly sucker-punch bushwhack

ارجاع به لغت blind side

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blind side» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blind-side

لغات نزدیک blind side

پیشنهاد بهبود معانی