شکل جمع:
blind spotsراهنمایی و رانندگی نقطهی کور (محدودهی خارج از دید راننده)
He adjusted his mirrors to reduce the blind spots.
او آینههایش را تنظیم کرد تا نقاط کور را کاهش دهد.
Large vehicles have bigger blind spots than small cars.
وسایل نقلیهی بزرگ نقاط کور بزرگتری نسبت به خودروهای کوچک دارند.
نقطهضعف ذهنی، حوزهی ناآگاهی، موضوع دشوار برای درک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has a blind spot about his own mistakes.
او نسبت به اشتباهات خودش ناآگاه است.
Spelling is a blind spot for many otherwise excellent writers.
املای کلمات برای بسیاری از نویسندگان خوب از موضوعات دشوار است.
شکل جمع blind spot در زبان انگلیسی blind spots است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blind spot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blind-spot