امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blind Spot

ˈblaɪndˈspɑːt blaɪndspɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blind spots

معنی

noun phrase
نقطه کور (در شبکیه چشم)، نقطه‌ضعف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blind spot

  1. noun obstruction
    Synonyms:
    unseen area dead spot
  1. noun failing
    Synonyms:
    fault weakness deficiency weak point drawback
    Antonyms:
    strength strong point

ارجاع به لغت blind spot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blind spot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blind-spot

لغات نزدیک blind spot

پیشنهاد بهبود معانی