فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Blind Spot

ˈblaɪndˈspɑːt blaɪndspɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blind spots

معنی

  • noun phrase
    نقطه کور (در شبکیه چشم)، نقطه‌ضعف
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد blind spot

  1. noun obstruction
    Synonyms: unseen area, dead spot
  2. noun failing
    Synonyms: fault, weakness, deficiency, weak point, drawback
    Antonyms: strength, strong point

ارجاع به لغت blind spot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blind spot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blind-spot

لغات نزدیک blind spot

پیشنهاد بهبود معانی