آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Blind Spot

ˈblaɪndˈspɑːt blaɪndspɒt

شکل جمع:

blind spots

معنی blind spot | جمله با blind spot

noun singular countable

راهنمایی و رانندگی نقطه‌ی کور (محدوده‌ی خارج از دید راننده)

He adjusted his mirrors to reduce the blind spots.

او آینه‌هایش را تنظیم کرد تا نقاط کور را کاهش دهد.

Large vehicles have bigger blind spots than small cars.

وسایل نقلیه‌ی بزرگ نقاط کور بزرگ‌تری نسبت به خودروهای کوچک دارند.

noun singular countable

نقطه‌ضعف ذهنی، حوزه‌ی ناآگاهی، موضوع دشوار برای درک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He has a blind spot about his own mistakes.

او نسبت به اشتباهات خودش ناآگاه است.

Spelling is a blind spot for many otherwise excellent writers.

املای کلمات برای بسیاری از نویسندگان خوب از موضوعات دشوار است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blind spot

  1. noun obstruction
    Synonyms:
    dead spot unseen area
  1. noun failing
    Synonyms:

سوال‌های رایج blind spot

شکل جمع blind spot چی میشه؟

شکل جمع blind spot در زبان انگلیسی blind spots است.

ارجاع به لغت blind spot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blind spot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blind-spot

لغات نزدیک blind spot

پیشنهاد بهبود معانی