فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Body Shop

ˈbɑːdi ˌʃɑːp ˈbɒdi ˌʃɒp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کارگاه صافکاری اتومبیل، تعمیرگاه بدنه‌ی اتومبیل، (مغازه‌ی) صافکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The body shop charged me a hefty fee for fixing the dent on my car.

مغازه‌ی صافکاری برای درست کردن جای ضربه‌ی روی ماشینم مبلغ زیادی گرفت.

I took my car to the body shop.

ماشینم را به صافکاری بردم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت body shop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «body shop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/body-shop

لغات نزدیک body shop

پیشنهاد بهبود معانی