کارگاه صافکاری اتومبیل، تعمیرگاه بدنهی اتومبیل، (مغازهی) صافکاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The body shop charged me a hefty fee for fixing the dent on my car.
مغازهی صافکاری برای درست کردن جای ضربهی روی ماشینم مبلغ زیادی گرفت.
I took my car to the body shop.
ماشینم را به صافکاری بردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «body shop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/body-shop