آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Body Shop

ˈbɑːdi ˌʃɑːp ˈbɒdi ˌʃɒp

معنی body shop | جمله با body shop

noun countable

کارگاه صافکاری اتومبیل، تعمیرگاه بدنه‌ی اتومبیل، (مغازه‌ی) صافکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The body shop charged me a hefty fee for fixing the dent on my car.

مغازه‌ی صافکاری برای درست کردن جای ضربه‌ی روی ماشینم مبلغ زیادی گرفت.

I took my car to the body shop.

ماشینم را به صافکاری بردم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت body shop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «body shop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/body-shop

لغات نزدیک body shop

پیشنهاد بهبود معانی