بازرسی بدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everyone entering the building had a body search.
هرکسی که وارد ساختمان میشد بازرسی بدنی داشت.
The reporter was subjected to a body search by presidential guards.
خبرنگار توسط گارد ریاست جمهوری مورد بازرسی بدنی قرار گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «body search» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/body-search