آخرین به‌روزرسانی:

Booby

ˈbuːbi ˈbuːbi

معنی‌ها

noun

بی‌عقل، ابله، بی‌کله، کله خر، ساده‌لوح، احمق

noun

جانورشناسی نوعی قاز دریای شمالی (انواع پرندگان آب‌های گرمسیر که ماهی شکار می‌کنند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد booby

  1. noun an ignorant or foolish person
    Synonyms:
    dummy dope dumbbell boob pinhead

ارجاع به لغت booby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «booby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/booby

لغات نزدیک booby

پیشنهاد بهبود معانی