گذشتهی ساده:
booedشکل سوم:
booedسومشخص مفرد:
boosوجه وصفی حال:
booingشکل جمع:
boosصدای گاو یا جغد کردن، اظهار تنفر، هو کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The audience booed the speaker.
حضار سخنران را هو کردند.
Their boos could be heard from afar.
صدای هو کردن آنها از دور شنیده میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boo