سوار قطار شدن، با قطار رفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'll take a train to get there.
برای رسیدن به آنجا سوار قطار میشوم.
You should take a train if you want to see the countryside.
اگر میخواهی مناظر روستاها را ببینی، بهتر است با قطار بروی.
It's faster to take a train than to drive.
سوار قطار شدن سریعتر از رانندگی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take a train» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-a-train