فرار، استعفا، جدایی، هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو، رم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The breakaway region formed a new republic.
ناحیهی جدا شده، جمهوری جدیدی را تشکیل داد.
the breakaway group in the party
گروه جداییطلب (انشعابی) حزب
Their breakaway left the party weakened.
انشعاب آنان حزب را تضعیف کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breakaway» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breakaway