فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Buster

ˈbʌstər ˈbʌstə

شکل جمع:

busters

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

انگلیسی آمریکایی مردک، پسرک، یارو، بچه پررو (تحقیرآمیز)

You're under arrest, buster!

هی یارو! بازداشتی.

Get lost, buster!

گم شو مردک!

suffix

(buster-) نابودگر، سرکوب‌کننده، ریشه‌کن‌کننده، مقابله‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Environmentalists act as pollution-busters to protect nature.

طرفداران محیط‌زیست به‌عنوان ریشه‌کن‌کنندگان آلودگی عمل می‌کنند تا از طبیعت محافظت کنند.

The virus-buster software quickly removed all threats from my computer.

نرم‌افزار نابودگر ویروس، به‌سرعت تمام تهدیدها را از رایانه‌ی من حذف کرد.

noun countable

انگلیسی آمریکایی چیز شگفت‌انگیز، فوق‌العاده، حسابی، معرکه، بی‌نظیر، عالی

She threw a buster of a party for her birthday.

او جشن تولد معرکه‌ای برگزار کرد.

We spent the whole day hiking and had a buster meal afterward.

تمام روز را به کوه‌پیمایی گذراندیم و بعدش غذای حسابی خوردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buster

  1. noun an informal form of address for a man
    Synonyms:
    fellow dude
  1. noun a person who breaks horses
    Synonyms:
    broncobuster bronco-buster
  1. noun a person born in the generation following the baby boom when the birth rate fell dramatically
    Synonyms:
    baby buster

ارجاع به لغت buster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buster

لغات نزدیک buster

پیشنهاد بهبود معانی