شکل جمع:
bustersانگلیسی آمریکایی مردک، پسرک، یارو، بچه پررو (تحقیرآمیز)
You're under arrest, buster!
هی یارو! بازداشتی.
Get lost, buster!
گم شو مردک!
(buster-) نابودگر، سرکوبکننده، ریشهکنکننده، مقابلهکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Environmentalists act as pollution-busters to protect nature.
طرفداران محیطزیست بهعنوان ریشهکنکنندگان آلودگی عمل میکنند تا از طبیعت محافظت کنند.
The virus-buster software quickly removed all threats from my computer.
نرمافزار نابودگر ویروس، بهسرعت تمام تهدیدها را از رایانهی من حذف کرد.
انگلیسی آمریکایی چیز شگفتانگیز، فوقالعاده، حسابی، معرکه، بینظیر، عالی
She threw a buster of a party for her birthday.
او جشن تولد معرکهای برگزار کرد.
We spent the whole day hiking and had a buster meal afterward.
تمام روز را به کوهپیمایی گذراندیم و بعدش غذای حسابی خوردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «buster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buster