با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Buster

ˈbʌstər ˈbʌstə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    (خودمانی و تحقیرآمیز) مردک، پسرک، یارو
    • - You're under arrest, buster!
    • - هی یارو! بازداشتی.
    • - Get lost, buster!
    • - گم شو مردک!
  • noun countable
    چیز منفجر کننده یا خردکننده
  • noun countable
    چیز شگفت‌انگیز و عجیب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد buster

  1. noun An informal form of address for a man
    Synonyms: fellow, dude
  2. noun A person who breaks horses
    Synonyms: bronco-buster, broncobuster
  3. noun A person born in the generation following the baby boom when the birth rate fell dramatically
    Synonyms: baby buster

ارجاع به لغت buster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/buster

لغات نزدیک buster

پیشنهاد بهبود معانی