شکل جمع:
dudesمرد، آدم
Your dad is a nice dude.
پدرت مرد خوبیه.
My best friend is such a cool dude.
بهترین دوست من خیلی آدم باحالی است.
انگلیسی آمریکایی ژیگول، قرتی (مردی که خیلی در بند لباس است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The party was full of dudes, each one dressed in the latest fashion trends.
مهمانی پر از ژیگولهایی بود که هر کدام با آخرین ترندهای مد لباس پوشیده بودند.
The dude strolled down the street, turning heads with his impeccably tailored suit and polished shoes.
آن قرتی در خیابان قدم زد و با کتوشلوار بیعیبونقص و کفشهای براقش باعث شد مردم سرشان را به سمت او برگردانند.
انگلیسی آمریکایی بچهشهری (آدم شهری که به دهات رفته (به ویژه از شهرهای ایالات شرقی))
The dude had no idea how to ride a horse or even put on a cowboy hat.
آن بچهشهری نمیدانست چگونه اسبسواری کند یا حتی کلاه گاوچرانی سر بگذارد.
The dude's city clothes stood out amongst the rugged attire of the cowboys at the rodeo.
لباسهای شهری آن بچهشهری در میان لباسهای زمخت گاوچرانها در مسابقات گاوبازی خودنمایی میکرد.
رفیق (در خطاب قرار دادن)
Hey dude, what's up?
هی رفیق، چه خبر؟
Dude, let's grab some pizza.
رفیق بیا یه کم پیتزا بزنیم.
شیک و پیک کردن (معمولاً با up میآید)
We should dude up the living room.
باید اتاق نشیمن رو شیک و پیک کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dude