امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Catalysis

    kəˈtælɪsɪs kəˈtælɪsɪs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      catalyses

    معنی

    noun
    شیمی اثر مجاورت جسمی در یک فعل و انفعال شیمیایی، تجزیه link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد catalysis

    1. noun Acceleration of a chemical reaction induced the presence of material that is chemically unchanged at the end of the reaction
      Synonyms:
      contact action
    1. noun The speeding up or, sometimes, slowing down of the rate of a chemical reaction caused by the addition of some substance that does not undergo a permanent chemical change
      Synonyms:
      photolysis thermolysis

    ارجاع به لغت catalysis

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «catalysis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/catalysis

    لغات نزدیک catalysis

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return