جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓

Centering

American: ˈsentərɪŋ British: ˈsentərɪŋ

گذشته‌ی ساده:

centered

شکل سوم:

centered

سوم‌شخص مفرد:

centers

معنی

(معماری) شمع، پایه‌ی موقت (برای درجا نگه‌داشتن طاق ضربی) میاندار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد centering

verb direct one's attention on something

Synonyms:

concentrating focussing channelling gathering attracting intensifying combining uniting joining converging centralizing pointing meaning pivoting collecting unifying riveting clustering focalizing

Antonyms:

spreading dispersing dissipating bordering edging rimming margining

noun (American football) putting the ball in play by passing it (between the legs) to a back

Synonyms:

snap

noun the concentration of attention or energy on something

Synonyms:

focus direction focusing focussing focal-point

سوال‌های رایج centering

گذشته‌ی ساده centering چی میشه؟

گذشته‌ی ساده centering در زبان انگلیسی centered است.

شکل سوم centering چی میشه؟

شکل سوم centering در زبان انگلیسی centered است.

سوم‌شخص مفرد centering چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد centering در زبان انگلیسی centers است.

ارجاع به لغت centering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «centering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/centering

لغات نزدیک centering

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!