تزئین یا آذین مرکزی، میان زیب، بخش عمده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A vase of roses was the centerpiece of the dining table.
گلدانی از گل سرخ، زینتبخش اصلی میز نهارخوری بود.
The center piece of the modern navy is the nuclear submarine.
زیردریایی اتمی، هستهی مرکزی نیروی دریایی نوین است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «centerpiece» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/centerpiece