مرتکب جرم جزئی شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He committed a minor offence by parking in a no-parking zone.
او با پارک کردن در منطقه پارک ممنوع، مرتکب جرم جزئی شد.
She committed a minor offence and received a small fine.
او مرتکب تخلف جزئی شد و جریمه کمی دریافت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commit a minor offence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commit-a-minor-offence