فشردگی، فشردهسازی، تراکم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The compaction of the soil made it difficult for the plants to grow deep roots.
فشردگی خاک رویاندن ریشههای عمیق را برای گیاهان سخت کرده بود.
the compaction of the books on the shelf
تراکم کتابها روی قفسه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compaction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compaction