همدست، شریک جرم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The journalist exposed how the company was complicit in environmental damage.
آن روزنامهنگار افشا کرد که آن شرکت چگونه در تخریب محیطزیست شریک جرم بوده است.
They claimed he wasn’t directly involved, but he was clearly complicit.
آنها ادعا کردند که او مستقیماً دخالت نداشت، اما آشکارا همدست بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «complicit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/complicit