فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Corpuscle

ˈkɔːrpʌsl ˈkɔːpəsl / / kɔːˈpʌ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    تنیزه، ذره، جسمک، (کالبدشناسی) گویچه(سفید یا سرخ خون و بافت‌های غضروفی و غیره)، گلبول
    • - red corpuscles
    • - گویچه‌های قرمز خون
    • - white corpuscles
    • - گویچه‌های سفید خون
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد corpuscle

  1. noun Either of two types of cells (erythrocytes and leukocytes) and sometimes including platelets
    Synonyms: particle, blood-cell, atom, molecule, mote, blood-corpuscle, speck

ارجاع به لغت corpuscle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corpuscle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corpuscle

لغات نزدیک corpuscle

پیشنهاد بهبود معانی